گروه جنایتکار طالبان که از همان روزهای نخست، بغاوت شان را برضد نظام اسلامی مجاهدین با انگیزههای قومی آغاز کردند و تا امروز که بار دیگر کشور را اشغال و سرنوشت مردم افغانستان را به گروگان گرفتهاند، با انگیزههای قومی و برخوردهای تبعیضطلبانه و سرکوبگری قومی عمل میکنند.
اگر به فهرست کابینهی این گروه متعصب نظر انداخته شود، به خوبی دیده میشود که تا چه اندازه طالبان در تعیین کابینه و ساختارهای اجرایی حکومت، قومی و متعصبانه عمل کردهاند.
این گروه شرور برای تحکیم پایههای قدرت قومی شان حتا به آنانیکه از دیگر اقوام، سالها برای شان سربازی کردند و در خدمت اهداف شوم این جماعت قرار گرفتند، رحم نکرده و همه روزه به بهانههای گوناگون، غیر خودیها را بازداشت، شکنجه و به زندان محکوم نموده و از منصبهای دولتی که برای شان داده بودند، بر طرف میکنند.
نمونههای بارز آن بازداشت، شکنجه و بر طرف کردن فرماندهان اوزبیکتبار از صفوف این گروه هراسافگن میباشد که در یکی دو ماه پسین، چندین تن از فرماندهان اوزبیکتبار را بازداشت، شکنجه و از وظایف نمادینی که به آنان داده بودند، برکنار کردهاند.
افزون بر آن، دایرهی صلاحیت شمارِ زیادی از فرماندهان تاجیکتبار نیز که زیر پرچم این گروه سالهای زیادی را نوکری و سربازی کردهاند و در پُستهای تشریفاتی و نمادین گماشته شدهاند نیز محدود شده و در بسیاری موارد، آنان هیچگونه صلاحیت اجرایی ندارند.
مقرریهای اخیر در وزارتهای دفاع و داخله و سایرِ وزارتخانهها نشان میدهد که بیشتر استخدامها بر پایهی قومیت بوده و حضور اقوام دیگر به دلیل نداشتنِ صلاحیت اجرایی نمایندگان آنان در این دستگاه تمامیتخواهِ قومی، زیر صفر است.
نتنها تعیین کابینه و استخدامها بر پایهی قومی انجام میشود؛ بلکه بسیاری از مجازات و انتقامجوییها نیز بر پایهی روشِ قومی صورت میگیرد.
در چند ماه اشغالِ افغانستان توسط این گروه دهشتافگن، شمار زیادی از جوانان، آموزگاران، منسوبان نیروهای امنیتی و کارمندان دولتِ پیشین به جرم تعلق داشتن به یک قوم خاص از سوی نیروهای جنایتکار طالبان در مناطق مرکزی، کابل، پروان، پنجشیر، بغلان، قندز و تخار تیر باران شدهاند.
بخش بزرگی از زندانیان گروه طالبان را، ساکنان مناطق شمال و شمالشرق و افراد متعلق به یک قوم خاص تشکیل میدهند و در کنار آن، مجازات بسیاری افراد با انگیزههای قومی صورت میگیرد.
گروهِ جنایتکار طالبان، به منظور ایجاد ترس و وحشت و فرمان پذیری از رویکردهای استبدادی شان، از جریان تیرباران کردن نظامیان، غیر نظامیان، افراد بیگناه و لت و کوب وحشیانهی مردم، نوارهای دیداری را ضبط نموده و تصاویری از جنایتهای شان را در صفحههای اجتماعی به نشر میرسانند.
اگر به نوارهای دیداری منشتر شده از سوی طالبان هراسافگن نظر اندازی شود، به خوبی دیده میشود که تمام تیربارانها، مجازات کردنها و سرکوبگریها بر پایهی سیاستِ منحطِ قومی صورت میگیرد و همهای این انتقامها از اقوام خاص گرفته میشود که برای طالبان به عنوان "اقوام غیرِ خودی" شناخته میشوند.
همزمان با اشغال افغانستان توسط طالبان،این گروه تمام نمادها و افتخارات اقوام غیرِ خودی را توهین نمودند، تصویرها را پاره کردند، مقبرهها را ویران و نامِ مکانهای آموزشی را که به نام شخصیتهای اقوامِ غیرِ خودی طالبان بود، حذف کردند؛ اما در مقابل به هیچ یک از شخصیتهای تأریخی، سیاسی و فرهنگی خود نتنها کوچکترین بیاحترامی نکردند؛ بلکه پای منار و قبرهای شان، دستهی گُل نیز گذاشتند.
این گروه در زمینهی حکومتداری نیز بر بنیاد ارزشهای قومی خود عمل میکند و آنچه را در بسترِ فرهنگی خود میپسندد، در صددِ تعمیمِ اجباری آن بر تمام مردم است.
ممنوعیت بانوان و دختران از حق کار و آموزش و دیگر فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، وضع محدودیتهای سنگین بر گشت و گذار زنان، نقض آشکار حقوق بشر، پایمال کردن حق آزادی و کرامت انسانی مردم و سر انجام تنگ ساختن فضای زندگی برای تمام مردم افغانستان، برخاسته از پندارهای باطل و رویکردهای قومی طالبان ستمگر است.
روندِ بازداشتهای انجام شده از زنان و دختران و مردان توسط این گروه جنایت کار کاملن قومی و عقده مندانه بوده و است.
افراد بازداشت شده، به جرمِ تعلقِ قومی و حقطلبی و آزادیخواهی، زیر شلاق و تهدید این گروه به عدم اعتراض در برابر این گروهِ ظالم تعهد داده اند.
گروه جنایتپیشهی طالبان در بیش از هفت ماه حاکمیت شان بر افغانستان، تمام صداهای اعتراضی را برضدِ ظلم، بیعدالتی و جنایتهای وحشتناک شان خاموش کردهاند.
طالبان به جز از میل تفنگ، با هیچ منطق دیگر سر سازش و آشتی ندارند و به همین دلیل به رُخ هر صاحبقلمی شمشیر میکشند و به سوی مُتعرضان شلیک میکنند.
این گروه جنایت پیشه، اخیرن برنامهی تجاوز آشکار شان را بر خانههای مردم زیر نام "عملیاتِ تصفیهای" آغاز کردند که طی آن با بر خوردهای قومی، اقوام غیر خودی را تهدید، توهین، تحقیر، لت و کوب و حتا تیر باران کردند.
برنامهی بازرسی خانه به خانهی طالبان، تنها بر شهر کابل و ولایتهای شمال و شمالشرق افغانستان متمرکز بود و نشان داد که این گروه، در برابر دیگر اقوام به چه پیمانه بدبین و عقدهای عمل میکنند.
رویکرد انتقام جویانه و سرکوبگری قومی را که گروه جنایتکار طالبان در پیش گرفتهاست، برای آیندهی افغانستان بحرانزا، وحشتناک و خطر آفرین است.
اقوام زیرِ ستم از هم اکنون روند انتقامجویی از ستمگریهای طالبان را آغاز کردهاند و اساسگذاری این سنتِ نامیمون، تکرارِ ستم و انتقامجویی، جامعه را به سوی وحشت و بدویت میبَرَد و حقلهی بدِ انتقامگیری را - آنگونه طالبان جنایتکار آغاز کردهاند - گسترش میدهد.
اگر گروهِ طالبان به ایجادِ یک حکومتِ فراگیرِ ملی موردِ پسند مردم افغانستان و همه طرفهای درگیر و دخیل در سیاست افغانستان تن در ندهند، حقوق بشر را به رسمیت نشاسند، به آزادیهای مردم احترام نگذارند، حقوق زنان را رعایت نکنند و به انتقامجویی و سرکوبگریهای قومی خود ادامه دهند، تبدیل شدن افغانستان به خونین ترین صحنهی نبردهای قومی - همانگونه که اکنون طالبان این آتش را شعلهور ساخته اند- به دور از انتظار نخواهد بود.